صنایع خلاق و اقتصاد خلاق
*محمدحسین سجادی نیری اجرایی شدن «اقتصاد مقاومتی» به دور از شعار و هیاهوهای سیاسی، به تمرکز و توجه جدی به توانمندیهای داخلی و بومی، تقویت زیرساختها و مکانیزمهای درست و متناسب توسعه اقتصادی کشور، همگرایی بخشهای مختلف حاکمیت و دولت و مردم برای دستیابی به اهداف توسعه ای، باورمندی به توان واستعدادهای مردمی و مبارزه جدی با فساد و تبعیض و رانت نیاز دارد.
*محمدحسین سجادی نیری
اجرایی شدن «اقتصاد مقاومتی» به دور از شعار و هیاهوهای سیاسی، به تمرکز و توجه جدی به توانمندیهای داخلی و بومی، تقویت زیرساختها و مکانیزمهای درست و متناسب توسعه اقتصادی کشور، همگرایی بخشهای مختلف حاکمیت و دولت و مردم برای دستیابی به اهداف توسعه ای، باورمندی به توان واستعدادهای مردمی و مبارزه جدی با فساد و تبعیض و رانت نیاز دارد.
هنگامی که صحبت از اقتصاد مقاومتی میشود، اندیشمندان و محققان برای این اقتصاد، خصوصیاتی را بر میشمرند که مهمترین آنها عبارت است از تاب آور در مقابل عوامل بیرونی؛ مردم بنیاد و متکی به ظرفیتهای مردمی؛ بهره ور در استفاده از منابع؛ بهره ور در استفاده از منابع؛ درون زا؛ برون گرا؛ دانش بنیان؛ عدالت محور.
از سوی دیگر در دو دهه اخیر با طبقه جدیدی از صنایع مواجه هستیم که به آن «صنایع خلاق» اطلاق میشود. بر این اساس، صنایع خلاق، به چرخه هایی از خلق، تولید و توزیع کالاها و خدمات اطلاق میشود که خلاقیت و سرمایه فکری را به عنوان ماده خام به کار میگیرد.
به عبارت دیگر صنایع خلاق متشکل از مجموعه ای از فعالیتهای دانش بنیان هستند که در عین حال متمرکز بر هنر و فرهنگ (و نه محدود به آن) است و پتانسیل درآمدزایی از تجارت و نیز حقوق مالکیت فکری دارند. طبق تعریف آنکتاد، صنایع خلاق به چهار دسته میراق فرهنگی، محصولات هنری، محصولات رسانه ای و محصولات مبتنی بر آفرینشهای کارکردی، تقسیم میشود.
همانطور که از تعریف فوق مشخص است، یکی از نزدیکترین صنایع به مفهوم اقتصاد مقاومتی، از میان صنایع متعدد و متنوع پیش روی کشور برای توجه، سیاست گذاری و سرمایه گذاری، «صنایع خلاق» است. از آنجایی که ماده خام این صنایع، خلاقیت و سرمایه فکری است بیش از هر صنعت دیگری در مقابل عوامل بیرونی تاب آور است و اساسا از عوامل خارجی و بیگانه مستقل است.
به دلیل آنکه صنایع خلاق مبتنی بر داشتههای فرهنگی یک ملت شکل میگیرد، آن را هم مفهوم با صنایع فرهنگی میدانند. بر همین اساس این صنایع مردم بنیاد بوده و درون زا هستند. میراث فرهنگی و صنایع دستی، اسباب بازی، موسیقی، گردشگری و موزه داری همگی زیر مجموعه هایی از صنایع خلاق هستند که نشان از مردم بنیاد بودن و برون زا بودن این صنعت دارند.
همانطور که در تعریف این صنایع مشخص شد، این صنایع مبتنی بر فعالیتهای دانش بنیان و برآمده از فناوریهای سخت و نرم متکی بر دانش صریح و نیز ضمنی شکل میگیرند و فناوری در این صنعت به تولید انبوده محصولات نوآور شدن و بهره ور شدن آن کمک میکند.
صنعت فرهنگی و صنایع خلاق نیازمند صادرات و عرضه جهانی است. بخشی از صنایع خلاق یک کشور به ویژه کشورهایی با جمعیتهای کم و متوسط در سطح جهان، صرفا با صادرات اقتصادی میشود و این خود ناظر به برون گرا بودن این صنعت است.
حال که کشور ما تحقق اقتصاد مقاومتی را به عنوان مهمترین هدف خود در نظر گرفته است و از سوی دیگر با تحریمها دست اندازیهای کشورهای غربی و آمریکا مواجه هستیم، انتخاب صنعت دارای اولویت کشور برای توجه و سرمایه گذاری در آن، از اهمتی بیشتری نسبت به سالهای قبل برخوردار است و صنعت فرهنگی و صنایع خلاق، بیش از هر صنعت دیگری شابسته انتخاب و توجه به عنوان صنعت محوری توسعه این کشور است.
صنایع خلاق صنعتی درون زا و برون گرا و متکی بر فرهنگ بومی ما است که میتواند با هزینههای بسیار نازل در قیاس با صنایع دیگر اشتغال ایجاد کند و محصولات دانش بنیانی با ارزش افزوده بالا به دنیا عرضه کند. همچنین صنعت فرهنگی و صنایع خلاق یک مواجهه فعال و نه انفعالی در برابر هجمههای فرهنگی است.
*دبیر ستاد توسعه فناوریهای نرم و هویت ساز معاونت علمی